خلاصه داستان:
یک فیلم ساز ایرانی و پسرش به اسرائیل سفر می کنند، برای تحقیق درباره یک دین ایرانی که حدود ۱۷۰ سال پیش در ایران به وجود آمده و اکنون چند میلیون پیرو دارد. پیروان این دین از سراسر جهان به شهر حیفا می آیند تا در باغی که مرکز این دین است خدمت کنند و از طریق کار در طبیعت خود را صلح طلب بار بیاورند.
Synopsis:
An Iranian film maker and his son travel to Israel to investigate a world religion with around 7 million followers, which originated in Iran about a hundred and seventy years ago. Youth from all over the world come to Haifa, the center of this religion, to serve. Those who serve in the gardens that surround the holy places develop peace loving attitudes through their interactions with nature.
خلاصه داستان:
مردی برای گفتگو با خدا به بیابان می رود. اما حتی حیوانات از آنچه او از خدا می پرسد، می ترسند و می گریزند...
Synopsis:
A man goes to talk to god in desert. As he starts his speech, all the creatures in the desert get scared of the way he talks to his god and run away…
خلاصه داستان:
دختری که به خدا باور دارد، عاشق مردی است که به خدا باور ندارد. آن ها تصمیم می گیرند، برای ماه عسل به هند بروند و ...
Synopsis:
A girl believing in god is in love with an atheist. They decide to spend their honeymoon in India. So they start their adventure in …
خلاصه داستان:
مردی چهل ساله که تولد خود را به تنهایی جشن گرفته است، برای یافتن ریشه های تنهایی خود چهار معشوقه خود را به کلاس رقصی که خود معلم آن است دعوت می کند و با یادآوری خاطرات شکل گیری و فروپاشی چهار ماجرای عاشقانه ای که داشته است در می یابد که جهان معاصر هر چه سکسی تر شده است از عشق دورتر شده است.
Synopsis:
A 40 year old man who has celebrated his birthday alone by himself invites his four lovers to a dance class that he teaches in order to search for the roots of his own loneliness and by reminiscing the memories of how each of his love affairs were evolved and diminished, he realizes that the more the contemporary world has become sexually oriented the farther it has moved away from love..
خلاصه داستان:
محسن مخملباف با دوربین دیجیتال در روستاهای مرزی بین ایران و افغانستان به سراغ كودكان بدون مدرسه افغانستان می رود و از آنها علت مدرسه نرفتن شان را جویا می شود. درجایی دختران افغانستان را در كلاس آموزش یونیسف می یابد. یكی از دختران با آن كه از افغانستان گریخته و با آن كه طالبان حضور ندارند حاضر نیست از زیر برقع بیرون بیاید. او از خدای وحشتناكی كه طالبان خلق كرده اند بیش از خود طالبان می ترسد. معلم می كوشد.…
Synopsis:
Mohsen Makhmalbaf tracks the children who do not attend school in the border villages between Iran and Afghanistan with his digital camera and questions why they are not being educated. He finds girls studying in UNICEF classes in one region. One of the girls is not willing to come out of her burqa despite the fact that she has run away from Afghanistan and the Taliban are not present here. She is more afraid of the horrifying god that the Taliban have created more than the Taliban. The teacher tries……..